سهراب سپهری

ساخت وبلاگ
خانه دوست كجاست؟

در فلق بود كه پرسيد سوار

آسمان مكثي كرد

رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت

به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت

نشان داد سپيداري و گفت

نرسيده به درخت

كوچه باغي است كه از خواب خدا

سبزتر است

و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است

ميروي تا ته آن كوچه

كه از پشت بلوغ سر به در مي آرد

پس به سمت گل تنهايي مي پيچي

دو قدم مانده به گل      

پاي فواره جاويد اساطير زمين مي ماني

و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد

در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی:

كودكي مي بيني

رفته از كاج بلندي بالا

جوجه بردارد از لانه نور

و از او مي پرسي

خانه دوست كجاست؟

زندگی...
ما را در سایت زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soroush-8 بازدید : 165 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 2:59